سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمانها و زمین و فرشتگان و شب و روزبرای سه کس آمرزش می طلبند : دانشمندان و دانشجویان و سخاوتمندان [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بیانات امام خامنه ای در جمع امام صادقی ها - رهنمودهای امام خامنه ای
  • پست الکترونیک
  • درباره نویسنده پایگاه
  •  RSS 
  • موضوع بندی رهنمودهای امام خامنه ای
  • صفحه اصلی
  • براى من یکى از شیرین‏ترین جلسات، جلسات دانشجویى است. در این یک ربع وقتى که باقى مانده، یک خطاب به شما از لحاظ عنوان دانشجو دارم، یک خطاب به عنوان دانشجوى دانشگاه امام صادق (علیه‏السّلام) و یک خطاب هم به عنوان کسانى که احتمالاً در آینده، همین دانشگاه به وسیله‏ى خود شماها باید اداره شود و پیش برود، و سرریز دانشگاه هم بیاید توى جامعه و در مراکز حساس، مشغول انجام وظایف شود.

    اما راجع به عنوان دانشجویى شما؛ خطاب من به شما همان حرفى است که به همه‏ى دانشجوها مى‏زنم. ببینید عزیزان من! امروز کسانى در دنیا زور مى‏گویند، خلاف قوانین بین‏المللى رفتار مى‏کنند، وقیحانه‏ترین موضع را در دنیاى تعامل بین‏المللى انسان‏ها ملت‏ها و دولت‏ها - مى‏گیرند و خجالت هم نمى‏کشند؛ سرشان را هم بالا مى‏گیرند. چرا؟ چون قدرت دارند؛ قدرت اقتصادى و سیاسى (که از اقتصادى ناشى مى‏شود) و بالاتر از همه‏ى اینها، قدرت علمى، که منشأ همه‏ى اینهاست؛ یعنى منشأ قدرت اقتصادى و سیاسى‏شان هم قدرت علمى است. ما این طرف دنیا حرف‏هاى حقّ زیادى داریم؛ حرفمان را شجاعانه مى‏زنیم، منطقمان را در صحنه‏هاى رویارویىِ منطقى هم اثبات مى‏کنیم، در عمل هم البته چون توفیق الهى شامل حال این ملت شده و ایمان دارد، به قدر ایمان خودش، پیشرفت مى‏کند؛ یعنى نتوانسته‏اند هم به آرزوهاى خودشان در مورد این ملت برسند؛ اما احتیاج به یک چیز دیگرى هم داریم و آن، عبارت است از «قدرت بین‏المللى»، تا بتوانیم این راه را بى‏دغدغه، درست، به طور کامل، همه‏جانبه و بى کم و کاست ادامه دهیم و به اهداف و آرمان‏هایمان برسیم. این قدرت را (قدرت اقتصادى، سیاسى و نفوذ فرهنگى) چطورى به دست آوریم؟ پایه و مایه‏ى همه‏ى اینها، قدرت علمى است! یک ملت، با اقتدار علمى است که مى‏تواند سخن خود را به گوش همه‏ى افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمى است که مى‏تواند سیاست برتر و دست والا را در دنیاى سیاسى حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست مى‏آید؛ پول تابع توانایى‏هاست. امروز این‏طورى است؛ علم را مى‏شود به پول تبدیل کرد و از لحاظ اقتصادى هم قوى شد. این، جایگاه علم است. ما از علم عقب ماندیم. نه فقط در دوران پنجاه‏ساله‏ى منحوس پهلوى (که البته در این دوران، از لحاظ عمق علمى، پدر این مملکت را در آوردند. حالا خود تحلیل این مسأله، یک تحلیل تاریخى - اجتماعى است و یک مسأله‏ى مهمى است) بلکه از قبل از آن. دوران قاجاریه و پهلوى مظهر این عقب‏ماندگى علمى است. ما حالا داریم تلاش مى‏کنیم که بتوانیم این درّه‏ى وسیع را پُر کنیم. وظیفه‏ى دانشگاه (نه فقط دانشگاه امام صادق؛ مطلق دانشگاه) در این کشور، این است که این درّه‏ى علمى را پُر کند. هر چه مى‏توانید، علم بیاموزید.

    من در جلسه‏ى شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم به آن آقایانى که مؤثرین در فرهنگ هستند، گفته‏ام که شماها جایگاه مهندسى فرهنگى را در این کشور دارید. در آن جلسه گفته‏ام که دو تا شاخه‏ى اصلى وجود دارد: علوم انسانى و علوم پایه؛ هر کدام به جاى خود. اگر ما این‏جا روى علوم انسانى تکیه مى‏کنیم، معنایش این نیست که روى ریاضى و فیزیک و شیمى و علوم زیستى تکیه نمى‏کنیم، چرا؛ آن‏جا هم بنده یک تکیه‏ى صددرصدى دارم؛ آنها هم براى خودشان مردانى و کسانى دارند؛ علوم انسانى هم بایستى مردان و کسانى براى خودشان داشته باشد. باید روى این دو شاخه - دو شاخه‏ى اصلى؛ یعنى علوم انسانى و علوم پایه - در کشور، سرمایه‏گذارى فکرى، علمى، پولى و تبلیغى بشود تا این‏که پیش بروند. علم را بایستى در حدّ اعلا دنبال کنید.

    شکى نیست که بسیارى از علوم انسانى، پایه‏ها و مایه‏هاى محکمى در این‏جا دارد؛ یعنى در فرهنگ گذشته‏ى خود ما. برخى از علوم انسانى هم تولید شده‏ى غرب است؛ یعنى به عنوان یک علم، وجود نداشته، اما غربى‏ها که در دنیاى علم پیشروى کرده‏اند، اینها را هم به وجود آورده‏اند؛ مثل روانشناسى و علوم دیگر. خیلى خوب، ما، هم براى سرجمع کردن، مدوّن کردن، منظم کردن و نظام‏مند کردن آنچه که خودمان داریم، به یک تفکر و تجربه‏ى علمى احتیاج داریم، هم براى مواد و پایه‏هایى که آنها در این علم جمع آورده‏اند، به یک نگاه علمى احتیاج داریم. منتها گرفتن پایه‏هاى یک علم از یک مجموعه‏ى خارج از محدوده‏ى مورد قبول ما، به معناى قبول نتایج آن نیست. مثل این مى‏ماند که شما یک کارخانه را وارد مى‏کنید، آنها با این کارخانه یک چیز بد درست مى‏کرده‏اند، حالا شما با آن کارخانه، یک چیز خوب درست مى‏کنید؛ هیچ اشکالى ندارد. ما تلفیق بین علوم انسانى غربى و علوم انسانى اسلامى، اگر به معناى مجذوب شدن، دلباخته شدن، مغلوب شدن و جوّ زده شدن در مقابل آن علوم نباشد، قبول داریم و اشکال ندارد. ببینید در علوم انسانى، تفکر ایمانى و میراث عظیم و عمیق شما، به شما چه مى‏گوید. امروز غربى‏ها یک منطقه‏ى ممنوعه‏اى در زمینه‏ى علوم انسانى به وجود آورده‏اند؛ در همه‏ى بخش‏هاى مختلف؛ از اقتصاد و سیاست و جامعه‏شناسى و روانشناسى بگیرید تا تاریخ و ادبیات و هنر و حتى فلسفه و حتى فلسفه‏ى دین. یک عده آدم ضعیف‏النفس هم دلباخته‏ى اینها شده‏اند و نگاه مى‏کنند به دهن اینها که ببینند چه مى‏گویند؛ هر چه آنها گفته‏اند، برایشان مى‏شود وحى مُنزل؛ این است که بد و غلط است. مثلاً چند تا فکر داراى اقتدار علمى، در یک نقطه‏ى دنیا به یک نتیجه‏اى رسیده‏اند، این معنایش این نیست که هر آنچه که آنها فهمیده‏اند، درست است! شما به مبانى خودتان نگاه کنید؛ ما تاریخ، فلسفه، فلسفه‏ى دین، هنر و ادبیات، و بسیارى از علوم انسانى دیگرى که دیگران حتى آنها را ساخته‏اند و به صورت یک علم در آورده‏اند - یعنى یک بناى علمى به آن داده‏اند - مواد آن در فرهنگ و میراث علمى، فرهنگى و دینى خود ما وجود دارد. باید یک بناى این‏چنینى و مستقل بسازیم. البته مقدارى از خود این سخن، مربوط به آن سخنِ خطاب به شما به عنوان دانشجوى امام صادق است، که دوستان در زمینه‏ى اقتصاد مطالبى را بیان کردند. خوب، مطالب خوبى هم هست و باید دنبال بشود.

    بنابراین این سؤال که ما چه بکنیم یا این سؤال که اگر نتیجه‏ى تحقیقات ما با نظر رهبرى مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلى اصولى و منطقى نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به این‏که فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجه‏ى شما را رهبرى و غیررهبرى به عنوان دستاوردهاى علمى بگیرند و براساس آن، براى کشور برنامه‏ریزى کنند. تحقیق علمى، شأن و خصوصیتش، آزادى است؛ منتها عقلایى؛ بى‏انضباط نباشد. بسیج مظهر ارزش‏هاى فعال و زنده‏ى یک جوان مؤمن است؛ یکى‏اش هم انضباط است. این‏که شنیده‏اید در جنگ مى‏گفتند بسیجى بى‏ترمز است، این یک معنا و حرف دیگرى داشت؛ اینها خوب عاشق شهادت بودند و پا بر زمین مى‏کوبیدند. همین شهید عزیزمان، احمد کاظمى را من در جبهه دیده بودم؛ آن‏چنان اقتدارى داشت که اشاره مى‏کرد، بسیجى‏ها حرفش را گوش مى‏کردند. این‏طور نیست که بسیجى که عاشق است، مجاز باشد برخلاف امر فرمانده و برخلاف انضباط سازمانى و انضباط عملى در محیط زندگى، یک حرکت بى‏انضباطى انجام بدهد؛ به‏خصوص که دانشجو و شما دانشجوها. ما براى شماها خیلى قیمت قائلیم.

    اما راجع به دانشگاه اما صادق؛ ببینید آقایان! دانشگاه امام صادق یک پدیده‏ى ممتاز است؛ صرفاً یک دانشگاه مثل بقیه‏ى دانشگاه‏ها نیست که فقط مى‏خواهند دانشجو و عالم تربیت کنند؛ این هم هست؛ منتها علاوه‏ى بر این، مى‏خواهد از همه جهت، یک الگوى دانشگاه اسلامى باشد؛ از جهت انگیزه‏هاى ایمانى، رعایت‏هاى عملى و رفتارى، و عشق به علم و علم‏آموزىِ عاشقانه و مؤمنانه. این که امام مى‏فرماید: «من دوست داشتم بر سر شاگردان تازیانه‏ها بلند مى‏شد، براى این‏که اینها را به علم بکشانند»، این معنایش چیست؟ علم را اسلام قدسیت بخشیده، علم یک امر مقدس است؛ دنبال علم رفتن داراى قدسیت است. این‏طور نیست که علم مثل هر ابزار دیگرى، فقط وسیله‏اى براى پول در آوردن باشد - حالا پول هم از آن در مى‏آید - اما قدسیت علم باید حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم باید مورد نظر باشد و از جمله‏ى شؤون دانشگاه اسلامى، یکى همین است. همه خیال مى‏کنند دانشگاه اسلامى که مى‏گوییم، یعنى حجاب‏ها این‏طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‏ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست! دانشگاه اسلامى از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علم‏آموزى مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامى است. آن وقت جهت دادن؛ جهت دادن به این علم‏آموزى ؛ که بهترین کارى که در دانشگاه شد، یکى همین بود که این دانشگاه را مخصوص علوم انسانى کردند؛ که این منطقه‏ى واقعاً خلأ و فراغى بود؛ یک خلأ است که آن باید پُر شود. خوب، اگر شما که دانشجوى این دانشگاه هستید و در این بیست و چند سالى که این دانشگاه سرپاست، توانسته باشد این رسالت را انجام دهد - که یک نمونه‏ى دانشگاه و متخرّجین دانشگاه، به صورت مطلوب و اسلامى فراهم بیاورد - این دانشگاه به دستاورد بسیار بزرگى رسیده است. این دانشگاه، این است. از این دانشگاه، توقع چیز دیگر و فراتر از این است.

    من به شما بگویم، امروز مهمترین نیاز دنیاى اسلام این است که، آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناک - با شکلى که تهمت بى‏سوادى، تحجّر، مقدس‏مآبى و از زمان عقب ماندن و عقب‏مانده بودن دیگر به آن وارد نیاید - بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنیاى اسلام و امت اسلامى این را نیاز داریم. حرکت ملت‏ها به سمت این آرمان‏هاى بلند، آن وقت منطقى خواهد شد؛ آن وقت نخبگان جوامع، خودشان سربازان و بسیجیان این راه خواهند شد. شما مى‏دانید که در دنیاى اسلام، پول‏هاى زیادى خرج شد. در طول این سال‏ها، از طرف دستگاه استکبار، براى خریدن نخبگان اقداماتى انجام شد؛ نخبگانى که اگر چه از لحاظ علمى یا سیاسى نخبه بودند؛ اما ارزش دورنى‏شان، خیلى پایین بود و خیلى راحت خریده شدند؛ قلم‏ها و زبان‏هایشان را فروختند، حتى فکرها و وجودشان را فروختند؛ این از زمان‏هاى خیلى قدیم شروع شد؛ یعنى از قدیمِ در دوران معاصر؛ از زمانى که روشنفکرى غربى در این کشور به وجود آمد - که من یک وقتى گفتم روشنفکرى در کشور ما بیمار متولد شد -. از آن روز اینها سراغ این نخبه‏ها رفتند و با پول تطمیع‏شان کردند. اینها هم حقیر، ضعیف و اسیر بودند و تن دادند و خودشان را به پول فروختند. چهل سال قبل از این، مرحوم آل‏احمد مى‏نویسد: «اگر مى‏فروشى، همان به که بازوى خود را؛ اما قلم خود را هرگز.» این را آل‏احمد در دهه‏ى چهل، در یکى از کتاب‏هایش نوشته است. انسان بازو و تنش را بفروشد؛ اما قلمش را - یعنى جان و فکرش را - نفروشد. اما آنها فروختند و دیگران هم خریدند؛ نخبگان را گرفتند. لذا حرکت‏هاى عمومى مردمى در بسیارى از جاها، نه فقط از سوى نخبگان همراهى نشد؛ بلکه حتى نخبگان مثل یک دیوارى در مقابل آن ایستادند. آن وقت بهانه‏ى نخبگان در مقابل حرکت‏هاى اسلامى، پیش خودشان چه بود؟ مى‏گفتند اینها قدیمى است، اینها متحجّرانه است، اینها آخوندبازى است، اینها نمى‏دانم فلان است.

    اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگى‏ها را، به آن شکلى که بتواند در جامه‏ى آراسته‏ى علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهید، کار بزرگى که کرده‏اید، این است که راه را براى ورود نخبگان در این میدان‏ها باز کرده‏اید. آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، آن خلأ امروز دنیاست. دانشگاه اسلامى، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه مى‏کند. علم را مى‏آموزد و جهت‏گیرى علم را از اخلاق و ایمان مى‏گیرد. این که گفتند علم با دین مى‏سازد یا نمى‏سازد، این ندیدن منطقه‏ى نفوذ علم و دین است؛ اینها هر کدام یک منطقه‏ى نفوذى دارند؛ تلفیق اینها، این است که علم -یعنى این سلاح را - ایمان - یعنى آن به‏کار برنده - مى‏گیرد و جهتش را مشخص مى‏کند؛ با این سلاح مى‏شود بهترین و بدترین آدم‏ها را هدف قرار داد؛ منتها تا این سلاح دست که باشد؟ این سلاح «علم» است و «ایمان» جهت آن را مشخص مى‏کند. اگر ایمان بر دانش غربى تسلط داشت، دانش غربى به بمب اتم نمى‏رسید، تا بعد این‏قدر تویش گیر کنند که چه کارش کنیم؛ محدودش کنیم؛ نگذاریم تا دنیا ویران نشود. کارشان اصلاً به این‏جا نمى‏رسید. اگر ایمان با دانش همراه بود، اصلاً استعمار و استعمار نو - که استعمار نو مخلوق دانش بود - به وجود نمى‏آمد. تسلط بر کشورها، تصرف کشورها، تسلط قهرآمیز بر ملت‏ها و بردن ثروت ملت‏ها - که این بلاى این دویست سال گذشته‏ى دنیا و ملت‏هاست - اینها اصلاً به وجود نمى‏آمد. علمِ جدا از ایمان، این است و شما در دانشگاه اسلامى، مى‏خواهید این خلأ را پُر و علم را با ایمان آمیخته کنید؛ یعنى دانش را چه در بافت درونى خودش، چه در استنتاجش و چه در جهت‏گیرى‏هایى که در آن به کار خواهد رفت، از ایمان سیراب کنید.

    اما راجع به مسؤولیت‏هاى آینده‏ى شما، من فقط مى‏خواهم این را عرض بکنم؛ خروجى دانشگاه امام صادق، ایده‏آلش فقط نباید این باشد که حالا بیرون بیاید، فرض کنید اگر در فلان رشته، درس خوانده برود وکیل بشود یا محضردار بشود و یا برود کارمند فلان دستگاه وزارتىِ دولتى بشود؛ نه این‏که من مخالف باشم؛ نه، من موافقم که جوان‏هاى خوب در ارکان تشکیلات اجرایى کشور - چه قضایى و چه قوه‏ى مجریه - حضور داشته باشند؛ اما این براى خروجى دانشگاه امام صادق ایده‏آل نیست؛ ایده‏آل و آن نقطه‏ى آرمانى را باید از همان مطالبى که تا الان در این نیم ساعته عرض کردم، جست. شما باید در علم، یک حرکتى به وجود آورید؛ باید در دنیاى دانش‏آموزى و پیشرفت علم و بناى علمى کشور، یک تحرّکى به وجود آورید؛ این است آن رسالت اصلى شما. کارى کنید که دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشته‏هاى مختلف علوم انسانى، صاحب‏نظرانى شوند که دنیا از نظرات اینها استفاده کند؛ کارى کنید که دانشگاه امام صادق، نه فقط در مقایسه‏ى با فلان دانشگاه دیگرى که در تهران یا شهرستان هست، یک رتبه‏ى جلوترى به دست آورد؛ بلکه این دانشگاه مرجع تحقیقات مراکز علمى و دانشگاه‏هاى دنیا بشود. امروز در دنیا و حتى در همین دنیاى گمراه غربى، افراد بسیارى هستند که به دنبال حقیقت‏اند؛ انسان‏هاى دانشمند و دانش‏پژوهى هم در بین اینها هستند و فراوان‏اند، و کم هم نیستند که دنبال حرف حساب و حق‏اند؛ یک چنین انسانى در هر نقطه‏ى دنیا - در کشورهاى اروپایى، آسیایى، امریکا و جاهاى دیگر - وقتى دارد دنبال یک مطلبى مى‏گردد، باید بتواند اثر علمى شما را در این پایگاه رایانه‏اى پیدا کند؛ حرف و فکر و راه تازه‏اى را که شما دارید نشان مى‏دهید. این را ما از دانشگاه امام صادق مى‏خواهیم. خروجى دانشگاه امام صادق باید با این نیّت و فکر، بتواند متخرج این دانشگاه بشود. بنابراین دانشگاه را قوى کنید.



    روح الله تولایی ::: شنبه 84/11/1::: ساعت 4:18 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    >> به پایگاه مجموعه رهنمود های موضوع بندی شده امام خامنه ای (مدظله العالی) بسیار خوش آمدید. خواهشمند است پیشنهادات و انتقادات سازنده و ارزشمند خود را برای ما به ایمیل زیر ارسال فرمایید: ruhollah1363@gmail.com

    > رهنمود های امام خامنه ای<<

    >>اشتراک در خبرنامه سایت<<
     


    >> درباره نویسنده سایت<<
    بیانات امام خامنه ای در جمع امام صادقی ها - رهنمودهای امام خامنه ای
    روح الله تولایی
    رهسپاریم با ولایت تا شهادت


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینک های دوستان<<
    >>سرویس پشتیبانی سایت<<